دیکشنری
bone setter
bon sɛtəɹ
فارسی
1
عمومی
::
شکسته بند
شبکه مترجمین ایران
2
عمومی
::
شكسته بند
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BONE GRAFT
BONE LEVEL
BONE LEVEL PROSTHETIC
BONE LEVEL TAPERED
BONE LIKE
BONE LOSS
BONE MARROW
BONE MARROW DERIVED
BONE MARROW TRANSPLANT
BONE MARROW TRANSPLANTATION
BONE MINERAL CONTENT
BONE MINERAL DENSITY
BONE OF CONTENTION
BONE PLATE
BONE REMODELING
BONE SETTER
BONE SETTING
BONE SPUR
BONE STOCK
BONE TISSUE REGENERATION
BONE UP
BONEBLACK
BONEHEAD
BONELESS
BONEMAN
BONER
BONERING
BONESETTER
BONESETTING
BONEY
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید